Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-02@11:13:19 GMT

خاطره‌ای از دیدار با جلال آل احمد

تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۴۸۲۷۱۷

خاطره‌ای از دیدار با جلال آل احمد

حسن کامشاد با بیان به این‌که «جلال آل احمد» از تحصیل‌کرده‌های پرورده در فرنگ خوشش نمی‌آمد و همه را «غرب‌زده» می‌پنداشت، از دیدار با او پس از بازگشت از انگلستان می‌گوید.

به گزارش ایسنا، حسن کامشاد، مترجم و پژوهشگر ادبی در کتاب «حدیث نفس» یا «خاطرات رسته از فراموشی» در بخشی از خاطرات خود که به دوران پس از بازگشت او (سال ۱۳۴۰) از تدریس در دانشگاه کمبریج انگلستان و نیز دریافت مدرک دکتری و نوشتن رساله‌ای درباره نویسندگان معاصر ایران برمی‌گردد، ذیل عنوان «در خانه آل احمد» نوشته است: «پس از چاپ نخست «حدیث نفس» شماری از خوانندگان جوان سراغ آل احمد را در صفحات این خاطرات گرفتند و از غیبت او گله کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

من از آل احمد تنها یک خاطره دارم که امیدوارم خاطر هوادارانش را نرنجاند. 

در نخستین روزهای بازگشتم از انگلستان به تهران، دوستم امیرحسین جهانبگلو گفت آل احمد می‌خواهد ترا ببیند. بامداد جمعه‌ای مرا به خانه او در جاده قدیم شمیران برد - در کوچه‌ای که نیما یوشیج نیز همان‌جا منزل داشت و سیمین دانشور، همسر جلال، هنوز در همان‌جا زندگی می‌کند. زن و شوهر به استقبال ما آمدند و در حالی که امیر و سیمین سرگرم گفت‌وگو به درون ساختمان رفتند، جلال دست مرا گرفت و به سوی باغچه بزرگ پر از درختان میوه خانه برد. من جلال را پیش از رفتن به انگلستان یکی دو بار بیش‌تر ندیده بودم، آشنایی چندانی با او نداشتم ولی شهرت گوش‌تلخی ( گوشت‌تلخی) و کج‌خلقی‌اش را شنیده بودم، از این رو آن روز از ابراز صمیمیت او کمی جا خوردم. جلال چکمه لاستیکی ساقه‌بلند پوشیده بود قبراق به بستر پالیز درخت‌ها که تازه آب داده بودند پا نهاد. «جعفر خانِ» تازه از فرنگ برگشته - که من باشم - از شما چه پنهان، شیک و پیک و نونوار به دیدن نویسنده نامدار و همسرش فرزانه‌اش رفته بود! لحظه‌ای لب باغچه درنگ کردم، ولی آل احمد که انگار اصلا حالی‌اش نبود، دیده بر شاخ و برگ و بار درختان، همچنان به سخن ادامه داد: «شنیده‌ام رساله‌ای در باب نویسندگان معاصر ایران به انجلیزی نوشته‌ای و نامی هم از ما برده‌ای، چه بوده است آن حکایت؟» خواهی نخواهی سر به زیر در پی‌اش رفتم و تا مچ پایم به گل نشست... به زحمت گام برمی‌داشتم و دستپاچه در پاسخ او چیزی بلغور می‌کردم. اندکی گذشت و او کماکان پیش می‌رفت، دل‌آزرده نگاهی بازخواست‌کننده به چهره او انداختم. پوزخندی شیطنت‌آمیز زیر سبیلش موج می‌زد. تردیدی برایم نماند که این کار او حساب‌شده و عمدی است. تصمیم گرفتم چیزی به روی خود نیاورم و هر طور شده از او رودست نخورم. از سر کفش و جوراب و شلوار گذشتم و شلنگ و تخته‌اندازان شانه به شانه‌اش رفتم و گپ زدم. وقتی به داخل ساختمان رفتیم و سیمین خانم ریخت آب‌کشیده و سر و وضع گل‌آلود مرا دید، پیش دوید و جلال را به عتاب و خطاب همسرانه بست. ولی من خود را از تک و تا نینداختم، دست جلو را گرفتم، گفتم «تقصیر از جلال نبود، من خود چنان عاشق گل و گیاه و درخت و نهالم و چنان غرق تماشا بودم که نفهمیدم چه می‌کنم...»

آل احمد از تحصیل‌کرده‌های پرورده در فرنگ خوشش نمی‌آمد، همه را «غرب‌زده» می‌پنداشت، بی‌لطفی او به این جماعت زبانزد همگان بود و برای تحقیر و سرکوفت آن‌ها در هر فرصت سر از پا نمی‌شناخت. میانه ما در سال‌های بعد، به ویژه در زمانی که من سرپرست بخش نگارش اداره روابط عمومی کنسرسیوم نفت بودم و او به ماموریت جنوب فرستاده شد و «در یتیم خلیج، جزیره خارک» را نوشت، خیلی بهتر شد.»

حسن کامشاد

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: حسن کامشاد جلال آل احمد آل احمد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۴۸۲۷۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جلال و مورایس، یک روح در دو بدن

به گزارش ورزش سه، اگر این مربی اصفهانی فعال در تیم‌های مختلف فوتبال ایران را دنبال کرده باشید، از حضور او در سپاهان تعجب نمی‌کنید. جلال امیدیان از زمان حضور امیر قلعه‌نویی در ذوب‌آهن، کار دستیاری خود را آغاز کرده و با سرمربی فعلی تیم ملی به سپاهان و سپس گل‌گهر رفته و در نهایت به عنوان دستیار اول، سه سالی با مجتبی حسینی کار کرد و حالا دوباره با ترک آلومینیوم به اصفهان بازگشته است.

حضور امیدیان در سپاهان مصادف با نتایج نسبتا خوب تیم مورایس در بازی‌های اخیر شده و مشخص است که او که فردی کاملا بی سروصدا، کم حاشیه و بدون علاقمندی به مطرح شدن است، کارش را زیرنظر مورایس خوب انجام می‌دهد. حتی اینجا و در تصویر جالبی که از این مسابقه گرفته شده، جلال همان چیزی را نشان می‌دهد که ژوزه مورایس خطاب به بازیکنان سپاهان ترسیم می‌کند؛ اینکه احتمالا سپاهان به دنبال توپ‌های پشت دفاع قوسی برای باز کردن دروازه پرسپولیس بوده است.

اگرچه در مسابقه شب گذشته در نهایت زور سپاهان به پرسپولیس نرسید، اما زندگی برای شاگردان مورایس و دستیاران او ادامه خواهد داشت و آنها تمام تلاش خود را برای قهرمانی جام حذفی و کسب عنوان سوم لیگ انجام خواهند داد، آن هم در شرایطی که یک تیم درهم ریخته دیگر به نام تراکتور با ساماندهی به شرایطش می‌خواهد همین ماموریت سپاهان را انجام بدهد.

دیگر خبرها

  • جلال و مورایس، یک روح در دو بدن
  • احمد داود اوغلو با هنیه دیدار کرد
  • اصلاح هندسی چهارراه خیابان داوران و جلال آل‌احمد در اراک
  • ورود نماینده هلدینگ خلیج فارس به باشگاه استقلال
  • با ورود هلدینگ خلیج فارس؛ اختیارات خطیر در استقلال محدود شد
  • اختیارات «خطیر» در استقلال محدود شد؛ نماینده هلدینگ همه کاره شد
  • تصمیم مهم مالک جدید در خصوص علی خطیر |‌ باد به پرچم نکونام می‌وزد
  • اختیارات «خطیر» در استقلال محدود شد/ نماینده هلدینگ همه کاره شد
  • کناره گیری وزیر اول مسلمان اسکاتلند
  • گرامیداشت سالروز تولد سیمین دانشور برگزار شد